تحلیل فیلم : قسمت دوم
 
درباره وبلاگ


هدیه ای از طرف متیلدا
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

تریا سینما
شیشه کوچیک عمر سینمای جهان وبلاگ کوچیک منه




فیلم کار 2007 است .به کسایی که از فیلم های اکشن و هیجانی این دوره خسته شدن پیشنهاد میکنم حتما ببینید....

 

 تحلیل فیلم دره روشنایی

 

نقش اصلی فیلم «دره روشنایی» را کریس کلین بازی می کند. او در این فیلم ایفاگر نقش «نوآ» همان سرباز بازگشته از جنگ است؛ کلین 14 مارس 1979در آمریکا به دنیا آمد و تا به حال در بیش از 20 فیلم بازی کرده است. 
دره روشنایی فیلمی زنده، پویا و شاداب از کار در آمده است.فیلمی که بیشترین تمرکز خود را روی طبیعت بکر، روابط عمیق و طبیعی انسان ها و اصل هستی قرار می دهد.آغاز فیلم که با یک با یک اتوبوس پر از مسافر در حال حرکت همراه است خود بیانگر جاری بودن زندگی و همبستگی آدم ها می باشد زیرا که اتوبوس وسیله ایست که در آن عده ای انسان، غریبه و آشنا، پیر و جوان، زن و مرد همگی دور هم جمع شده اند؛ با هم بودن آنهاست که به اتوبوس معنا می بخشد .در میان مسافران، جوانی حدوداً سی ساله به نام "جو" قرار دارد که به تازگی از جنگ برگشته و به دنبال خانواده اش می گردد. در نگاه اول مخاطب حدس می زند که چون "جو" از یک محیط پر از خشونت و خون ریزی بازگشته پس مسلماً روحیه ی خشن و سردی خواهد داشت اما در همان پلان های اول مخاطب متوجه قلب رئوف "جو" می شود و با او همدرد و همزبان می گردد. "جو" وقتی متوجه مرگ پدر و مادرش می شود، دچار سرگردانی و پریشانی می شود و به فکر فرو می رود. اما خداوند حتی یک لحظه هم بندگانش را رها نمی کند و با وسائل و واسطه های خویش بندگانش را هدایت می کند. در مورد "جو" هم این واسطه، همان پیرمردی است که در کنار رودخانه جلوی او سبز می شود و حس امیدواری و نشاط را در او زنده می کند و منزلی زیبا و ایمن را به او معرفی می کند؛ در واقع این نیاز درونی "جو" است که وجود چنین انسانی وارسته را احساس و با او ارتباط برقرار می کند.کافیست انسان چشم دل خود را باز کند و اعتقاد داشته باشد تا بتواند به کلیدهای زندگی دست پیدا کند و قفل های تاریکی و ناامیدی درون خود را بگشاید و روشنایی و نور را ببیند.پس از این سکانس، مخاطب سراسر سفیدی،روشنایی و زیبایی را می بیند؛ از آن کودک لال سیزده ساله گرفته تا آن خانم بیوه که تنها با مادرش زندگی می کند و تمامی اهالی شهر "دره ی روشنایی" همگی مهربان و جذاب هستند و مخاطب به زیبایی با آنها ارتباط برقرار می کند.براستی انتخاب این نام برای چنین شهری پسندیده است.چون دره سراسر تاریکی و سقوط است اما وجود چنین انسان هایی آن را به روشنایی و صعود تبدیل کرده است و حالا هم که "جو" به این شهر آمده واقعاً دیگر تنهایی را احساس نمی کند و به نوعی با تنهایی اهالی شهر، کودک لال و خانم"النور" همراه می شود و تنهایی خود را فراموش می کند؛ همین حس مشترک است که آنها را به هم نزدیک و نزدیک تر می گرداند و پل ارتباطی این نزدیکی هم، با ماهی گیر ی"جو" آغاز می شود. درست است که "جو" ماهی ها را به قلاب می اندازد ولی در واقع ماهی ها را که می گیرد گویی یک سیاهی و پلیدی را به آب می اندازد و بدین ترتیب سراسر شهر مملو از نور و سفیدی می گردد و کسی ناراحتی را احساس نمی کند؛ همانگونه که "جو" با زدن دستش در آب، ارتباطی قوی با دریاچه برقرار می کند، اهالی این شهر هم با نگاه ها و رفتارهای خود،"جو" را جذب خود می کنند و به او معنای عشق، معرفت و محبت را می آموزند.

 

 

 

 

چیزیکه باعث شده دره روشنایی را نسبت به فیلم های هم مضمونش در درجه بالاتری قرار دهیم روابط درونی فیلم است که نگارنده سعی میکند خیلی کوتاه در زیر به این روابط بپردازد

 

 

1-رابطه ی ازادی و اسارت:در ابتدای فیلم می بینم که برادر کوچک تر به دلیل روح طغیانگرش دست به عمل مجرمانه ای زده و درزندان است در حالی که برادر بزرگتر که دارای روحی ارامست ازادانه به تمام رودخانه ها ودشت ها و شهرها میرود و در نامه هایی به برادر زندانی ماجرای سفرهایش و مسیرانها و حوادثی که با انها روبه رومیشود را می نویسد .نوشتن این نامه ها که یک خط روایی را در فیلم تشکیل میدهد نقشی محوری در فیلم دارد و به نظر میرسد برادر بزرگ به گونه ای نقشه ی رسیدن به یک گنج که همان رهایی از عصبیت و طغیان و رسیدن به ارامش ابدیست را برای برادرش میگوید.البته برادر بزرگتر هم یک جستجوگر است ودر پایان فیلم می بینم که او با رفتن به سمت خانه زن بیوه گفتن ادرس را به پایان می برد2-رابطه مرگ وزندگی:در فیلم می بینیم که قهرمان با زنی اشنا میشود که همسر اولش در بازگشت از جنگ دچار جنون شده و دست به خودکشی زده است و این طور به نظر میرسد که قهرمان با اشنایی با همسر او و قرار گرفتن در کلبه ای که نفر اول دران دچار جنون شده و خودکشی کرده دقیقا در موقعیت نفر اول قرار می گیرد و پاجای پای او میگذارد وشاید هم همان سرنوشت در انتظارش باشد.هرچند که در فیلم هیچ صحبت مستقیمی از جنگ نمیشود اما در سکوتهای قهرمان و بعضی از حرکات او اسیب های جنگ پیداست.در واقع جنگ حادثه ای است که با پروراندن حس انتقام و نفرت درانسانها انها را از خوی انسانیشان دور و در استانه نیستی قرار میدهد .البته قهرمان در نهایت تسلیم اسیب های گذشته اش نمیشود3-رابطه فرد و جامعه :سربازهای برگشته از جنگ افرادی اند که در عواطف و احساسات انسانی خود دچار تزلزل شده اند و با دوربودن از خانواده و جامعه به فردیت و انزوا گریخته اند.این وظیفه جامعه است که با اغوش باز از انها استقبال کرده و با واگذاری مسئولیت های اجتماعی به انها درصدد کاستن غم های انها و بازگرداند انها به زندگی باشد.انها فرزندانی اند که برای دفاع از خانه خود جنگیده اند و حال تمام جامعه خواهر وبرادر و خانواده انهایند. خود خانواده ها هم زخم هایی از جنگ برداشته اندو با از دست دادن مردهای خود دیگر هیچ جذبه ای در زندگی نمی بینند .پیوند این برگشتگان از جنگ و خانواده های داغدیده التیامی برای دردهای هر دوی انهاست .اینگونه به نظر میرسد که حافظه قهرمان با قرار گرفتن در محیطی که در ان انسانها دست به کشتن هم میزدند(جنگ)، نسبت به انسانهای اطرافش دچارایستایی و اختلال شده است .برای همین موضوعست که او در هیچ شهری نمی ماند و مدام از این سو به ان سو میرود.جنگ او و سربازهایی مانند او را نسبت به انسانها دچار نوعی واهمه کرده و انها را واداشته تا در گریزی مدام از انها درانزوا به سرببرند. دلگرمی و حمایت جامعه نقش اساسی در بازگشت انها از فردیت به خانواده و اجتماع دارد4-رابطه انسان و طبیعت:انسان مادامی که طبیعت را رقیبی در مقابل خود ببیند از اسیب های ان در رنج خواهد بود ولی اگر خود را بخشی از ان و ان را بخشی از زندگی بداند دیگر ازان مصائب ان در رنج نخواهد بود .در فیلم می بینیم که قهرمان بعد از مرگ دوست کوچکش که به خاطر شکار ماهی استخوانی بوده تصمیم به انتقام از ماهی می گیرد ولی در لحظه ای که بر ماهی فایق می اید به جای کشتنش (کاری که شاید در جنگ با انسانها به راحتی انجام میداد)ان را رها می کند. این حادثه لحظه ای اساسی در بیان تغییرایجاد شده در اوست.لحظه ای که حس بخشایش او بر حس انتقامش فایق می اید . اصولا تنها از طریق بخشیدن است که می توان به ارامش رسید نه از طریق غلبه و خواستن.مرد ماهیگیر رقیب او مثال خوبیست.او به تمام شهرها و رودخانه ها میرود تا ماهی های بیشتری را شکار کند و در درون اتوبوس هم به قهرمان میگوید که در برکه دره روشنایی ماهی ای وجود ندارد ولی در نقطه ای دیگر ماهی های زیادی هست و از او دعوت می کند که به انجا برود اما قهرمان از اتوبوس پیاده میشود و به برکه بازمیگردد. هدف او از ماهیگیری گرفتن ماهی های بیشتر نیست بلکه این کار برای او راهی برای غرق شدن در جذبه طبیعت وزندگیست.5-رابطه انسان و روح :انسانی که به مانایی طبیعت و زندگی و گذشتگان اعتقاد داشته باشد همواره انها را در کنار خود می بیند و هیچوقت مصیبت زده و در فراق نخواهد بود.بلکه راهنمایان و دوستانی را خواهد داشت که در لحظات سخت زندگی به یاریش خواهند امد و نمیگذارند او در تنهایی و سرگردانی بماند.اینگونه است که قهرمان در لحظات اخربا رسیدن به یقین نسبت به روح بودن پیرمرد و سعادتمندانه بودن راهنمایی او برای رفتن به دره روشنایی، تصمیم به ایستادن درانجا میگیرد 6-رابطه سفر و ایستادن:کوندار در جایی میگوید که در گذشته سفر خود زندگی بود نه وسیله ای برای رسیدن .تمام نقاط جهان دارای جذبه ای درونی اززندگی اند و کسی که به درک این جذبه نایل اید می تواند کوله پشتی سفرش را در هر شهری و کنار هر رودخانه ای وا کند و همانجا برای همیشه زندگی کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 


نظرات شما عزیزان:

مازیار
ساعت3:11---29 شهريور 1391
سلام .
من این فیلمو ندیدم ولی خیلی تعریفشو شنیدم
میشه لطف کنی واسم بزاریش تو ایمیلم.
maziyar_maz70@yahoo.com

وبلاگت خیلی قشنگه . بای.


بابک
ساعت21:40---12 اسفند 1390
بهتره فیلم را یه بار تماشا کنید بعد نظر بدید... فیلم کارش حرف نداره ... تو ای زمانه که کارگردانان برای به سینما کشیدن مردم دست به هزینه های هنگفتی می زنند،از بازیگران معروفی استفاده می کنند یا بعضا رو به نمایش افراطی صحنه های خشونت آمیز ومستهجن (مثل پیچ اشتباهی 4)آوردن فیلم با یک فیلم نامه ی قوی به روی پرده می رود و پیام صلح را به بشریت تقدیم می کنند به نظر من پروژخ ی کاملا موفقی است...

hadi
ساعت19:09---11 اسفند 1390
با نظر امير موافقم
ما رو بگو از کیا دفاع کردیم...تو خودت نگفتی این فیلمو بزار.....


امیر
ساعت13:26---10 اسفند 1390
سلام...میگم 4تا فیلم تحلیل کن که ملت دیده باشن....
خب اکیو سانت ما تحلیل میکنیم که ملت بشینن ببینند......


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







9 اسفند 1390برچسب:, :: 21:46 ::  نويسنده :